English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4856 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
unit of measurement U واحد اندازه گیری
yard U واحد اندازه گیری = 3 فوت
utile U واحد اندازه گیری مطلوبیت
entropy U واحد اندازه گیری ترمودینامیک
yards U واحد اندازه گیری = 3 فوت
watts U واحد اندازه گیری الکتریسیته
watt U واحد اندازه گیری الکتریسیته
kilo U واحد اندازه گیری کلمات کامپیوتری
kilos U واحد اندازه گیری کلمات کامپیوتری
dewpoint metering unit U واحد اندازه گیری نقطه شبنم
angstrom U واحد اندازه گیری طول امواج
radian U واحد اندازه گیری سطح زاویه دار
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
modules U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
module U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
en U واحد اندازه گیری که معادل نیمی از یک ein است
angstrom U واحد اندازه گیری معادل با یک هزار میلیونیوم متر
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
lips U واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Kbyte U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
gauging section U مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
denier U دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
barns U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
barn U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
kabal U قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
pitch line U مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
body U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
bodies U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
muzzle energy U انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
differential compression check U ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
styles U فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styling U فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styled U فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
style U فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
rulers U میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
ruler U میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
coulomb U واحد اندازه الکتریسیته
lea U واحد اندازه طول نخ وریسمان
commensurateness U اندازه گیری
measurements U اندازه گیری
gauging U اندازه گیری
measurement U اندازه گیری
measurer U اندازه گیری
dimension U اندازه گیری
measure U اندازه گیری
mensuration U اندازه گیری
module U اندازه گیری
measurment U اندازه گیری
dimensions U اندازه گیری
modules U اندازه گیری
measuring bridge U پل اندازه گیری
gaging U اندازه گیری
metering U اندازه گیری
engineering measurement U اندازه گیری فنی
mensurability U قابلیت اندازه گیری
meter U وسیله اندازه گیری
mental measurement U اندازه گیری روانی
method of measurment U طریقه اندازه گیری
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
method of measurment U متد اندازه گیری
metrology U علم اندازه گیری
dial bench gage U میز اندازه گیری
forescale U اندازه گیری رنگ اب
instrument autotransformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring well U چاه اندازه گیری
measurement ofland U اندازه گیری زمین
precision U اندازه گیری دقیق
measuring accuracy U دقت اندازه گیری
measuring apparatus U دستگاه اندازه گیری
measuring set U دستگاه اندازه گیری
measuring instrument U دستگاه اندازه گیری
measuring transformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring method U طریقه اندازه گیری
measuring relay U رله اندازه گیری
measuring sensitivity U حساسیت اندازه گیری
measuring voltage U ولتاژ اندازه گیری
final measurement U اندازه گیری نهایی
depth measurement U اندازه گیری عمق
meters U وسیله اندازه گیری
direct measurement U اندازه گیری مستقیم
compensating error U خطای اندازه گیری
commensurable U قابل اندازه گیری
size stick U قالب اندازه گیری
size stick U الت اندازه گیری پا
chain crew U متصدیان اندازه گیری
measure U اندازه گیری کردن
radar measurement U اندازه گیری رادار
resizing U اندازه گیری مجدد
batching plant U مرکز اندازه گیری
absolute measurement U اندازه گیری مطلق
accuracy to gage U دقت اندازه گیری
gage U میزان اندازه گیری
impedance bridge U پل اندازه گیری مقاومت
font metric U اندازه گیری فونت
frequency measurement U اندازه گیری فرکانس
frequency measuring bridge U پل اندازه گیری فرکانس
tape measure U مترمخصوص اندازه گیری
tape measures U مترمخصوص اندازه گیری
measuring U درخور اندازه گیری
measurable U قابل اندازه گیری
gad U اندازه گیری طول
correlation measurement U اندازه گیری همبستگی
bathymetry U اندازه گیری خصوصیات اب
instrument U الات اندازه گیری
sound U اندازه گیری عمق اب
sounds U اندازه گیری عمق اب
to take measures U اندازه گیری کردن
tapeline U مترمخصوص اندازه گیری
sounding U اندازه گیری عمق اب
metres U وسیله اندازه گیری
telemetering U اندازه گیری از دور
instrument transformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
soundest U اندازه گیری عمق اب
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
telemetry U اندازه گیری ازدور
gauging section U برش اندازه گیری
metre U وسیله اندازه گیری
maxwell bridge U پل اندازه گیری ماکسول
measurability U قابلیت اندازه گیری
units of measurment U واحدهای اندازه گیری
gauging sheet U ورق اندازه گیری
sounded U اندازه گیری عمق اب
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
impedance measuring set U دستگاه اندازه گیری امپدانس
timed U اندازه گیری زمان یک عملیات
times U اندازه گیری زمان یک عملیات
zoometry U اندازه گیری اندامهای جانوران
SE U خطای معیار اندازه گیری
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
induction movement U دستگاه اندازه گیری القائی
impedance meter U دستگاه اندازه گیری امپدانس
induction instrument U دستگاه اندازه گیری القائی
gravimetry U اندازه گیری وزن یا غلظت
fluorometer U دستگاه اندازه گیری فلورسانس
high tension measurement bridge U پل اندازه گیری فشار قوی
standard error of measurement U خطای معیار اندازه گیری
frequency meter U دستگاه اندازه گیری فرکانس
acoumetry U اندازه گیری قدرت حس شنوایی
metric system U دستگاه اندازه گیری متری
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
coupling measuring set U دستگاه اندازه گیری اتصالی
length measuring instrument U دستگاه اندازه گیری طول
electrostatic instrument U دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
automatic measuring system U سیستم اندازه گیری خودکار
instrumental error U خطای دستگاه اندازه گیری
time U اندازه گیری زمان یک عملیات
stereometric U بسهولت قابل اندازه گیری
telemetry U اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
highfrequency measuring bridge U پل اندازه گیری فرکانس بالا
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
scantling U میله اندازه گیری ذرع
instrument board U تابلوی وسائل اندازه گیری
extensometer U دستگاه اندازه گیری انبساط
metric system of measurement U سیستم اندازه گیری متریک
disruptive voltage measuring apparatus U دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
indefinite U غیرقابل اندازه گیری نامعین
measurement uncertainty U خطای اندازه گیری [ریاضی]
meter rectifier U یکسوساز دستگاه اندازه گیری
measurement of benefits and costs U اندازه گیری منافع و هزینه ها
gas meter U دستگاه اندازه گیری گاز
water staff gauge U اشل اندازه گیری عمق اب
sensitometry U اندازه گیری حساسیت چشم
calorimeter U دستگاه اندازه گیری مقدارگرما
maxwell wien bridge U پل اندازه گیری ماکسول-وین
cynometer U دستگاه اندازه گیری امواج
bathymetry U اندازه گیری عمق دریاواقیانوس
instrument direction U سمت اندازه گیری شده
allometry U اندازه گیری رشد موجودات
measuring transformer meter U کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
micrometry U اندازه گیری با ذره سنج
measuring arrangement U نطم و ترتیب اندازه گیری
viscosimeter U وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
double meter stick [American] U متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار]
rotameter U دستگاه مخصوص اندازه گیری جریان اب
carpenter's rule U متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار]
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1popsicle
1construed
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1The outright abolition of the death penalty.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com